![www.roodebor.com-1782 یادش بخیر](http://roodebor.com/wp-content/uploads/2012/08/www.roodebor.com-1782-300x240.jpg)
یادش بخیر : موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میزاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.
.
.
.
یادش بخیر : ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.
.
.
.
یادش بخیر : زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون
.
.
.
یادش بخیر : پیک نوروزی که شب عید میدادن دستمون، حالمونو تا روز آخر عید میگرفتن !
.
.
.
یادش بخیر : یکی از عاشقانه ترین صداها، صدای کانکت شدن مودم به اینترنت بود…
.
.
.
یادش بخیر : صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم
به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود
ولی سمت چپی ها نو بود !
.
.
.
یادش بخیر : تیتراژ شروع برنامه کودک: اون بچه هه که دستشو میذاشت
پشتش و ناراحت بود و هی راه میرفت، یه دفعه پرده کنار میرفت و مینوشت
برنامه کودک و نوجوان با آهنگ وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وگ وگ، وگ… !
.
.
.
یادش بخیر : هرکی بهمون فحش میداد کف دستمونو نشونش میدادیم میگفتیم آیینه آیینه
.
.
.
یادش بخیر : زمستون اون وقتا تمام عشقمون
این بود که رادیو بگه مدرسه ها به خاطر برف تعطیله !
.
.
.
یادش بخیر : خط کشهائی که محکم می زدیم رو مچ دستمون دستبند می شد !
.
.
.
یادش بخیر : آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی !
.
.
.
یادش بخیر : گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم.
بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن
.
.
.
یادش بخیر : آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست
اونا یه درس از ما عقب تر باشن !
.
.
.
یادش بخیر : اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم
رو در مینوشتن: آمدیم منزل، تشریف نداشتید!!
.
.
.
یادش بخیر : دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش،
میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !
.
.
.
یادش بخیر : سه بار پشت سر هم بگو:
گاز دوغ دار، دوغ گازدار!! یا چایی داغه، دایی چاقه !
یا ، کشتم شپش شپش کش شش پا را !
.
.
.
یادش بخیر : یکی از بازی محبوب بچگیمون کارت جمع کردن بود،
با عکس و اسم و مشخصات ماشین یا موتور یا فوتبالیستها،
یا ضرب المثل یا چیستان …
.
.
.
یادش بخیر : اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش
رو میکشیدی ترررررررررررررتررررررررررررر صدا میداد !
یادش بخیر کارتون هایی که برای دیدن آن لحظه شماری میکردیم
.
.
.
یادش بخیر چقدر حرص میخوردیم وقتی روز تعطیل رسمی با جمعه تداخل داشت ؟
.
.
.
بچه های نسل امروز هیچوقت رابطه نوار کاست رو با خودکار بیک نمیفهمن…
.
.
.
ما بچه بودیم یه بازی بود به نام :
«همه ساکت بودند ناگهان خری گفت» …
صد برابر پلی استیشن ۳ لذت داشت !
.
.
.
بچه کـــه بــودیم یکی از تفریحات سالم ما این بود:
که پنکه رو خاموش میکردیم,
یکم که سرعتش کم میشد, با انگشت پَره هاشو نگه میداشتیم…
.
.
.
یادش به خیر زمانی که راهنمایی بودیم یه دبیر داشتیم هر موقع از دست ما عصبانی میشد میگفت:
گوساله ها خجالت بکشید من جای پدرتون هستم!
.
.
.
یادش بخیر یه زمانی توو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم که :
تو اجازه بگیر برو بیرون منم ۲دقیقه دیگه میام!
بعد معلم عقده ای می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو…..
من که حلالشون نمی کنم!!!!!
.
.
.
یه زمان از امتحانات که بر میگشتیم ، مامانمون میپرسید : چند میشیی ؟؟؟
با صدای بلند داد می زدیم ۲۰ !
یادش گرامی باد !
۱ دقیقه سکوت لطفا !!!
.
.
.
یادش بخیر بچه بودیم اون موقع ها شماره ها روی تلفن نمی افتاد !
زنگ میزدیم مزاحم میشدیم
یه بار زنگ زدم یه دختره گوشی رو برداشت ، منم فوت میکردم !
دختره گفت ، خوب حالا من با فشار دادن یک دکمه …..
آقا ما هم از ترسمون سریع قط میکردیم !
یه همچین اسگل هایی بودیم ما !!!
.
.
.
یادش بخیر قدیمـا رو عیدی فک و فامیل حســـــاب باز میکردیم
الانا خیلـــی بهمون لطف کنن ماچمون میکنن…!
.
.
.
والا ما بچه بودیم همش اون خانوم مجری مهربونه بودا خانوم رضایی! میگفت: شما… مام میگفتیم: ما؟ میگفت: بعله شما که نزدیک تلویزیون نشستی، یکم برو عقبتر بشین! مام میرفتیم عقب! بعد میگفت: یکم عقبتر! آقا مام تا نزدیکیهای در ورودی میرفتیم عقب که نکنه لج کنه کارتون نشون نده..! یعنی یه همچین اسکولای دوست داشتنی ای بودیم ما..!
.
.
.
این روزا به بچه ها میگن “برو گم شو”
میره تو اتاقش ، بعد بابا مامانه خودشون میرن منت کشی !!!
قدیما به ما میگفتن برو گم شو ،
جا نداشتیم همینطوری مجهول بودیم الان کجا باید بریم !؟!؟!
منبع: روده بر.کام
نظرات شما عزیزان:
|